پیرى در روستایى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت. در یک روز بارانى، پیر صبح براى نماز از خانه بیرون آمد، چند قدمى که رفت در چاله ای افتاد، خیس و گلى شد. به خانه بازگشت لباس را عوض کرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم خیس و گلى…
بیشتر »